چالشهای پیشروی استارتآپها برای ارزشگذاری
استارتآپهایی که ایدههایی عالی برای اجرا دارند، میبایست برای پیشرفت و ارتقای خود سرمایهی اولیه هم داشته باشند. صاحبان استارتآپ به دلایل مختلفی نمیتوانند کارمندان جدید استخدام کنند. به ویژه کارمندانی که از حیث بازاریابی و مارکتینگ کمپانی را تامین نمایند.
همین امر موجب میشود که نتوانند استراتژیهای لازم را برای زمینهی تجاری شرکت پیاده کنند. در حالیکه برای ارزشگذاری استارتآپ، اولین چیزی که مورد بررسی قرار میگیرد، استراتژیهای تجاری استارتآپ و برنامههای بازاریابی آن است.
ارزشگذاری استارتآپ، یکی از مراحل مهم پروژهی شماست که باید از طریق کارشناسهای کاملا حرفهای صورت بگیرد. انتخاب هزینهی درست به شما کمک میکند که بتوانید از نظر مالی در جایی قرار بگیرید؛ که بتوانید در سریهای بعدیِ ارزشگذاریِ مالی، هزینه را نسبت به نرخِ پیشین بالاتر ببرید. این گفتهی نیل کِین، یکی از مدیران کارآفرین در دانشگاه ایالت میشیگان است.
در این مقاله، جهش روشهای ارزشگذاری استارتآپ را بررسی نموده و چالشهای موجود در این راه را معرفی میکند.
ارزش گذاری استارتاپ چیست؟
ارزشگذاری استارتآپ به فرآیندی گفته میشود که ارزش کمپانی استارتآپِ شما از طریق آن محاسبه میشود. همانطور که پیش از این گفتیم، این فرآیند اهمیت بسیار زیادی دارد. چرا که بسیاری از شرکتهای استارتآپی که در مراحل اولیهی کسب درآمد هستند؛ از طریق آن ارزشگذاری میشوند.
ارزشگذاری استارتآپ به شما کمک میکند تا بفهمید چگونه میتوانید درآمد استارتآپ خود را به گونهای هدایت کنید، که بیشترین تطابق را با انتظارات مشتریان و سرمایهگذارانِ شما داشته باشد. علاوه بر این، ارزشگذاری استارتآپ باید کاری کند که شما بتوانید افقهای جدیدی برای شرکت خود ایجاد کنید. امروزه استارتآپهای یونیکورن ارزشی بیش از یک میلیارد دلار دارند و بسیاری دیگر، صدها میلیون دلار ارزش دارند.
البته که این نوع ارزشگذاری ممکن است خیلی کلی به نظر برسد، در ارزشگذاری استارتآپ عوامل مختلفی در ملاحظه قرار میگیرد، از نوع محصولات و تجهیزات مورد نیاز استارتآپ گرفته، تا مدلِ تجاری یا بیزینس مدل شما! علاوه بر این، در این فرآیند عواملِ دیگری مانند تیمِ کارشناسان شما، بازار مقصدِ بالقوه، عملکرد و ارزشِ کلی رقبای شما و… هم مورد بررسی قرار میگیرد.
اگر شما پیش از این درآمدی در کسب و کار خود داشته باشید، میتوانید یک درآمد کلیِ اولیه را هم برای کسب و کار خود در نظر بگیرید. البته که مرحلهای که استارتآپِ شما در آن قرار دارد، یکی دیگر از عواملیست که شگرد ارزشگذاری استارتآپ شما را مشخص میسازد.
روشهای ارزش گذاری استارتاپ
محاسبهی ارزشگذاری استارتآپ همیشه مستلزم حدس و گمانِ اندکی هست. اما همواره موارد بسیار سودمند و مفیدی وجود دارند، که به شما کمک میکنند بتوانید بهترین تصمیم را برای محاسبات مربوط به ارزش استارتآپ را به انجام برسانید. یکی از موارد مورد نیاز برای این محاسبات، صورتحسابهای مالی و ترازنامههای اقتصادی است. بنابراین بهتر است از قبل برای ارزیابی مهارتها و تجربهی تیم خود، و شناسایی نقاط قوت و ضعف خود آماده باشید.
میتوانید برای مقایسهی ارزشگذاری استارتآپ خود با سایر استارتآپها و مشاغلِ مربوطه، از پایگاههایی مانند AngelList و Crunchbase استفاده کنید. بعلاوه میتوانید از فهرستهای آنلاین یا گزارشهای تجاری عمومی به این منظور استفاده کنید.
روشهای ارزشگذاری استارتآپی که بیشترین استفاده را از آنها میبرند؛ شامل موارد زیر است:
1. روش برکوس
2. روش معاملات مقایسهپذیر
3. روش ارزیابی کارت امتیاز
4. رویکرد نسخهبرداری از هزینهها
5. روش جمعبندی عوامل خطرآفرین
ارزشگذاری استارتآپ از طریق روش برکوس
ارزشگذاری استارتآپ از طریق روش برکوس، توسط دیو برکوس، سرمایهگذار خطرپذیر برای یافتن ارزشگذاریهای ویژهی استارتآپها قبل از درآمدزایی ایجاد شده بود. کسب و کارهایی که در این طبقهبندی قرار میگیرند، نمیتوانند هنوز محصولات یا خدمات خود را در یک مقیاس بزرگ بفروشند.
برکوس به صاحبان کسب و کارها پیشنهاد کرد که از طریق یک فرمول، ارزش شرکت را به سادگی تعیین کنند. به این شکل، کمترین خطا در حین ارزشگذاری استارتآپ صورت میگیرد. بنابراین، کسب و کارها میتوانند در بازهی زمانی مورد انتظار از حیث مالی تامین باشند.
شما در این روش ارزشگذاری استارتآپ، باید بتوانید صورت حسابها و ارزشِ تخمینی تجهیزات مورد نیاز، تیمِ متخصصان و اجراییسازی ایدهی خود را در اختیار داشته باشید. بگذارید مثالی برای شما بیاوریم، تا متوجه شوید برکوس چگونه ارزش شرکتها را تخمین میزد.
برکوس برای محاسبهی ارزش یک شرکت استارتآپ، در صورتیکه ایدهی شرکت منطقی و اجراپذیر بود، 500 هزار دلار (به عنوان مثال) برای ارزشِ پایهی آن ایده کنار میگذاشت. سپس به “نمونهی اولیه” محصول یا خدمات میرسید. نمونهی اولیهای که ارزشگذاری میشود، باید با حداقل ریسکِ تکنولوژی ارزشگذاری شود. پس برای این نمونه هم 500 هزار دلار در نظر میگرفت. سپس تیم مدیریت کیفی را در نظر میگرفت و نهایتا تا 500 هزار دلار روی آنها ارزش میگذاشت. روابط استراتژیک و فروش محصول/خدمات هم تا سقفِ این قیمت ارزشگذاری میشد. در نهایت قیمتِ مجموع این هزینهها، ارزشِ شرکت را مشخص میساخت.
این مدلِ ارزشگذاری استارتآپ به شدت ساده و آسان است. بنابراین به درد شرکتهایی میخورد که به دنبال ابزاری برای ارزشگذاری میگردند؛ که چندان پیچیده نباشد.
روش معاملات مقایسهپذیر
یکی از محبوبترین روشهای ارزشگذاری استارتآپ است؛ که در آن مدیران میپرسند:«استارتآپهایی مانندِ استارتآپِ من با چه مبلغی خریداری شدهاند؟» به عنوان مثال، تصور کنید یک استارتآپ خیالیِ حمل و نقل به نام Rapid با قیمت 24 میلیون دلار خریداری شده باشد، و کاربران آن به 700000 نفر برسد. شما میتوانید بر اساس هزینهی حمل و نقل برای هر کاربر و تعداد کاربران خود، ارزشِ استارتآپ خود را محک بزنید.
روش ارزیابی کارت امتیاز
این روش ارزشگذاری استارتآپ هم کاملا برای شرکتهای استارتآپی که در مرحلهی پیشدرآمدزایی هستند؛ مناسب است. در این روش، شما به جنبههای مختلف تیم خود امتیاز میدهید. اگر بخواهیم امتیاز را 100 درصد در نظر بگیریم؛ امتیاز دهی به این صورت خواهد بود.
* توانایی تیم شما: 30-0 درصد
* میزان شانس موفقیت استارتآپ: 25-0 درصد
* محصول یا خدمات: 15-0 درصد
* محیط رقابتی: 10-0 درصد
* بازاریابی، کانالهای فروش و شانس شراکت: 10-0 درصد
* نیاز استارتآپ به سرمایهگذاریهای مازاد: 5-0 درصد
* سایر عوامل: 5-0 درصد
در پایان، امتیازات بدست آمده را در ارزشِ تخمینی خود ضرب کنید. ارزشِ تخمینی استارتآپ شما به این طریق به دست خواهد آمد.
روش نسخهبرداری از هزینهها یا Cost-to-Duplicate
ترفند این روش در ارزشگذاری استارتآپ کاملا مشخص است. شما در این روش، از هزینههای خود نسخهبرداری خواهید کرد. از هزینههای تحقیق و توسعه گرفته، تا داراییهای فیزیکی خود، هزینههای نمونه اولیه محصول، ثبت اختراع و موارد دیگر. دقت کنید که این روش نمیتواند ارزش واقعی و کاملِ شرکت شما را به دست آورد. بخصوص اگر شرکت شما درآمدزایی هم داشته باشد. چه بسا مجبور هم شوید در حین محاسبهی هزینهها، عناصری مانند تعامل با مشتری را هم پشت گوش بیندازید!
روش جمعبندی عوامل خطرآفرین
یک روش گستردهتر برای ارزشگذاری استارتآپ که در آن، شما باید ابتدا یکی از روشهای بالا را برای ارزشگذاری شرکت خود استفاده کرده باشید. سپس این مبلغ بدست آمده از طریق روشهای بالا را بر اساس این روش، کاهش یا افزایش دهید. بر اساس این روش، استارتآپهایی که خطر پایینی دارند، دو مثبت میگیرند (مثلا 500 هزار دلار بر قیمت آنها افزوده میشود). استارتآپهایی هم که شدیدا خطرآفرین هستند، دو منفی میگیرند و ارزشِ آنها کاهش پیدا خواهد کرد (به عنوان مثال 500 هزار دلار از ارزش آنها کاسته خواهد شد).
به عنوان مثال، اگر استارتآپ شما در زمینهی فروش لباسهای محلی باشد و رقیب خاصی در این زمینه نداشته باشید، ریسکِ رقابت آن پایین خواهد آمد. در این صورت میتوانید یک امتیاز مثبت برای آن ثبت کنید. ارزش آن هم حدود 250 هزار دلار افزایش پیدا خواهد کرد.
عواملی که یک ریسک در استارتآپها حساب میشوند و باید بررسی شوند: مدیریت، مرحلهی استارتآپ، ریسک قانونی و یا سیاسی، ریسکِ تولید، ریسک فروش و بازاریابی، ریسک تامین مالی/افزایش سرمایه، ریسک رقابت، ریسک فناوری، خطر دعوی قضایی، ریسک بینالمللی، ریسک شهرت، بازده سودآوری بالقوه و ریسکهای آن.
مطالب پیشنهادی
آخرین اخبار دنیای کسبوکار، استارتآپ و سرمایه گذاری را از جهش مدیا دنبال کنید.